در شهر تاریخی نیشابور ودریک نشست پیرامون مشکلات محیط زیستی ،یکی از نمایندگان کشاورزان به پشت تریبون رفت وبا بیانی نافذ وغمبارچنین گفت :روزگاری شهر من نهصد قنات روبه قبله داشت که تا همین اواخر بخش مهمی از انها هنوز زنده وپرآب بودند .
اما دردمان از هنگامی اغاز شد که مدیریت آب به بخشهای دولتی مانند وزارت نیرو سازمان آب سپرده شد و ما نیزنه فقط مالکیت منابع آب که حتی بار مسولیت خودرا به شانه های دولت گذاشتیم وبه سرخوشی مصرف وفارغ البال از نگرانی جدی تامین آب به سایر امور زندگی خویش پرداختیم .اکنون چشم باز کرده ومی بینیم ،پس از حدودشش دهه آنچه این میزبانان برایمان به میراث گذاشته اند زمینی خشکیده ودشتی با شکافهای کیلومتری است.
آنچه که این خاطره تلخ را ذهنم زنده کرد اگهی تبلیغاتی بود که چندروز پیش در صدا وسیما به نمایش گذاشته شد مبنی براینکه قرار است در پروژه ای به حدود ۵۲۰۰ روستا آبرسانی شود وبخشی از این مهم انجام پذیرفته وبخشی نیز در حال اجراست.ازاینکه دوباره بخش دولتی در حال گسترش شرح وظایف خود است ودوباره جامه نجات برتن کرده موقعیتی نگران کننده پیش آمده بود وجای آن داشت به نقد سابقه حکمرانی ناکارآمد دولتی آب وجسارتش در تکرار تجربیات گذشته پرداخته شود ،لیکن باتوجه به اطلاعات کمی که از این پروژه در دسترس افکار عمومی بود وبه جهت احتراز از پیش داوری آن نقد جای خودرا به پرسشهایی به شرح ذیل پیرامون پروژه داد تا قدمی در مسیر شفافیت وروشن شدن ابعاد ان برداشته شود .هر چند پوشیده نیست ،همین پرسشها نیز از رویکرد انتقادی نسبت به حکمرانی سازه ای ،یکسان انگار وبخشی نگر منابع آب درکشورخالی نیست .
۱- تا آنجا که همگان اطلاع دارند اساس تشکیل جوامع روستایی دراین سرزمین آب بوده است بطوریکه تقریبا بیشتر آنها نشانی از این واژه دل انگیزرا در پیوست نام خود دارند ،پس چه حادثه ای پیش آمده که بیش از پنج هزار روستا ناگهان از منابع آبی خود را از کف داده بطوریکه دولت را مجاب به چاره اندیشی با چنین طرح گسترده ای میکند وچه ارتباط احتمالی بین این پیش آمد ومدیریت سازه ای آب در بخشهای دیگر وجود داشته ودرصورت چنین ارتباطی آیا تصمیم به رفع عامل اشکال بهتر از اقدام برای رفع علایم نبود؟آیا شرایط وروندی که الویت چنین پروژه حساس وهزینه سازی را به دولت تحمیل کرده است برای جامعه واهل فن قابل دسترسی است ؟ وآیا این روش راه حل، متکی به تاریخ پژوهی ،آسیب شناسی ومقایسه با روشهای مشابه اتخاذشده توسط نظام تدبیر آب بوده است ؟
۲-هرروستای این سرزمین دارای هویت اقلیمی ،فرهنگی ،اجتماعی و اندوخته تجربی مستقلی است .آیا دراین پروژه بصورت متمرکز ویکسان تصمیم واحدی برای علاج بخشی پیکره های متفاوت گرفته شده است ویا حداقل ،اینقدر دوراندیشی بوده است که مطالعات قابل ارایه ای پیرامون شاخصه های ذکر شده در این روستاها وجوداشته که هر پروژه وابعاد آن به عنایت به این دانسته ها ومطالعات پیرامونی ،طراحی شده است ؟
۳-منابع آبی این پروژه ها کدام است ؟اگر سدها یا آب زیرزمینی است که قطع یقین با توجه به محدودیت جدی این منابع با اجرای پروژه مزبور به مرزهای شکنندگی ووقوع فاجعه نزدیکتر خواهیم گشت واگر هم قرار است بامداخله ای جدید در طبیعت بسراغ چشمه ها برویم ودستبرد نوینی را به چرخه ابشناختی کلید بزنیم باید پرسید تکلیف زیستارهای گیاهی وجانوری که اخرین رشته حیاتشان درگرو دسترسی طبیعی وآزاد به این اندک مانده های منابع ابی است ،چه خواهد شد ؟ایا ارزیابی های هیدرولوژیکی واکولوژیکی پیرامون پروژه به انجام رسیده است ؟
۴-درنظام روستایی ما حکمرانی هوشمندانه وخودانگیخته ای با توجه به تنگناهای اقلیمی ومستظهر به دانش بومی شکل گرفته است که دارای حداقل دومشخصه اساسی است .مشخصه اول ، عبارت از اینست که الگوی زندگی وتوسعه در انطباق با اندوخته آبی محیط شکل گرفته وادامه میابد وویژگی دوم را باید مسیولیت پذیری وهمکاری تمام اعضای جامعه در مراحل تولید ،توزیع ومصرف آب معرفی نمود .حال پرسش اینست که اجرای چنین پروژهای موجبات از هم گسیختگی این نظام پایا ، ارزشمند وتاریخی نخواهد شد ؟ایا حس مسیولیت پذیری احاد جامعه روستایی ونیز فرهنگ صرفه جویی ونگاه ارزشی انها به آب بدین طریق از دست نخواهد رفت ؟ایا ارزیایی اجتماعی چنین پروزه ای بدرستی ،دقت وتفکیک انچام پذیرفته ودردسترس ذیمدخلان قرار گرفته است ؟
۵-درچاره جویی نظام تدبیر دولتی منجر به بحران آب یکی از مهمترین راههای برون رفت را دربازگشت حکمرانی به مردم وجوامع محلی دانسته اند.براین اساس ،دوباره این چوامع براساس تجربه ودانش خود مدیریت منابع ابی را درسطوح محدودوغیر متمرکز به عهده گیرند ،حال چگونه است حکمرانی دولتی آب بجای برون سپاری وکوچک کردن حوضه مسیولیت خویش درمسیر عکس قرار گرفته است ؟چرا نباید بجای راه حلهای کلی ومرکز ساخته از راه حلهای کوچک ،عینی ودرون زا حمایت میشد ؟آیا همچنان حکمرانی آب میخواهد با توسعه وچنگ اندازی به منابع آب به قیمت اسیبهای محیط زیستی،ابشناختی واجتماعی از این داشته قدرت آفرین بهره مند مانده وحوضه اقتدار خودرافزایش دهد؟
۶-درهمین فعل حاضر دربرخی نقاط این حکمرانی قادر به ایفای وظایف ومسیولیتهای خویش نیست ومردم معتاد به مصرف ارزان ،بدون مسیولیت وزحمت یکی از طلبکاران سنگین نظام ورشکسته آبی میباشند ،حال چگونه این بدهکار بزرگ به جمعیت دهها میلیونی شهرها به این محاسبه رسیده که چکهای بلاوجه دیگری هم در هزاران روستای کشور هم صادر نماید؟ایا برنامه وتضمینی برای پایداری این منابع در نظر گرفته شده است ؟ایا نظام تدبیر ودوراندیشی آب واقف است که با قطع احتمالی این منبع ساختگی دیگر نمیتوان امیدی به احیای دانش بومی وفرهنگ مصرف ممسکانه فراموش شده واکوسیستم برهم خورده داشت ؟آیا روزهای بی آب آینده ،تیرهای خلاص به این روستاهابلا دیده نخواهد زد ؟
۷-برخی اوقات عوارض اجتماعی ومحیط زیستی طرحها انقدر جلب توجه کرده که کژتابیهای اقتصادی احتمالی مغفول میماند.باید پرسید که توجیه اقتصادی این پروژه وروشهای مورد استفاده آن کجاست ؟ایا تکنیکهای محتمل سازه ای این طرح در رقابتی سالم وفنی توانسته برروشهای نرم افزاری وبا رویکرد در مدیریت مصرف پیشی بگیرد ؟ایابا تکنیکهای همگن نیز مقایسه واز لحاظ قیمت گذاری بر آنها برتری داشته است ؟
درخاتمه باید خاطر نشان کرد که شفافیت چنین پروژه هایی ومسیر ساخت چنین تصمیماتی نه تنها که حق قانونی ساکنین این سرزمین است بلکه میتواند نواقص احتمالی ونقاط دیده نشده آنها را اشکارساخته ودرصد موفقیت را بالاتر برد.
منبع:زیست آنلاین کد خبر: ۳۳۵۲۱تاریخ انتشار:۷ خرداد ۱۳۹۶