عوامل مختلفی در خشکی دریاچه ارومیه نقش دارد اما نقش کشاورزی سنتی در این میان از اهمیت ویژهای برخوردار است. کشاورزی سنتی در حوضه دریاچه ارومیه از گذشته تا کنون ادامه داشته و با توجه به مصرف بالای آب در شیوه آبیاری، توجه به تغییر روشها میتواند به حل مشکل کمک کند.
تغییر شیوه آبیاری نیاز به اختصاص اعتبار و ایجاد زیرساختهای مناسب در این زمینه دارد و نقش کشاورزان در تغییر شیوه آبیاری و همچنین تغییر در نوع کشت بسیار حائز اهمیت است. کاشت محصولات استراتژیک در حوضه دریاچه ارومیه که علاوه بر نیاز آبی کمتر، میتواند به اقتصاد کشاورزی کمک کند نیز، بسیار مهم است. در همین راستا با کامران زینالزاده، رئیس پژوهشکده مطالعات دریاچه ارومیه گفتوگو کردیم.
به نظر شما مهمترین دلایل خشکی دریاچه ارومیه چیست؟
دلایل متعددی در تشکیل این بحران وجود دارد اما فعالیتهای انسانی بسیار مهمتر و موثرتر بوده است. توسعه ناپایدار در حوضه آبریز، بهرهوری پایین مصرف آب، مدیریت نامناسب آب در حوضه، عدم مدیریت یکپارچه و جامع در مدیریت آب در حوضه و عدم اجرای قوانین مربوط به آب از مهمترین دلایل تشکیل این بحران در دریاچه ارومیه و حوضههای مشابه در کشور است.
شایعاتی مطرح شده است مبنی بر اینکه در دریاچه چشمههایی وجود داشته که به دلیل عوامل مختلف از جمله ساخت میانگذر پر شده و موجب خشکی دریاچه شده است. نظر شما چیست؟
چشمههای متعددی در گذشته در دریاچه وجود داشته و طبیعتا پل میانگذر میتواند در بسته شدن برخی از آنها موثر باشد. رسوبات ناشی از خشک شدن دریاچه ارومیه هم باعث گرفتگی خیلی از چشمهها شده است. اما این چشمهها تامین کننده آب اصلی دریاچه نبودهاند و از دیدگاه من نمیتوان گفت خشک شدن چشمهها یا گرفتگی آنها تاثیر معنیداری در تشکیل این بحران داشته باشد.
خشک شدن و احیای دریاچه در سالهای بسیار دور صحت دارد، اگر درست است امکان دارد دریاچه مانند گذشته احیا شود؟
در ۱۰۰ سال گذشته و یا خیلی بیشتر از آن، دریاچه هیچوقت به این حد از کم آبی نرسیده و از طرفی عواملی که باعث تشدید این بحران شدهاند، منشا اقلیمی ندارند که امیدوار باشیم با گذشت زمان و تغییر شرایط، بهبود پیدا کند و چون منشا انسانی دارد تا زمانی که الگوی رفتاری و مصرفی آب حل نشود، عملا نمیتوانیم امیدی به احیای دریاچه داشته باشیم.
راهکار مدنظر شما برای احیای دریاچه با توجه به شرایط موجود چیست؟
در حال حاضر راهکارهای متعددی مطرح شده است، ولی من اعتقاد دارم تا زمانی که مشکل را در خود حوضه حل و منشأ مشکل را رفع نکرده باشیم، بقیه راهکارها عملا تاثیر ندارند و چه بسا موجب تشدید بحران هم بشوند. به نظر من اولین چیزی که در سطح این حوضه باید اجرا شود رعایت قوانین مربوط به آب است. در حال حاضر قوانین رعایت نمی شوند، مدیریت صحیح و نظارتی وجود ندارد، سیستم های اجرایی دخیل در بخش آب، نتوانسته اند به وظایفشان به خوبی و با دیدگاه فرابخشی عمل کنند که این خود می تواند بدلیل نبود ساختارهای مناسب ، عدم وجود روحیه کاری مناسب در مدیران آب و وجود ذینفعان بسیار که بعضا ناهماهنگ عمل میکنند و نبود قوانین کافی در برخی قسمت ها همه موجب ایجاد شرایط بسیار نامطلوبی در بحث آب شده است. در ۳ تا ۴ سال اخیر که بحرانی بودن شرایط دریاچه ارومیه قوت گرفته است، چون نتوانستیم سیستم های اجرایی را بسیج کنیم، نه تنها اثرات مطلوبی دیده نشده بلکه هجوم به عرصههای طبیعی آب و خاک کشورمان، توسعه ناپایدار و برداشتهای غیرمجاز، افزایش یافته است. پس اولین قدم اجرای قانون و تامین حقابه زیست محیطی دریاچه، جلوگیری از توسعه غیر مجاز و کنترل برداشتهای غیر مجاز است. به نظر بنده اینها اصولی ترین و اولین اقداماتی است که باید صورت گیرد. باید به جای توسعه افقی اراضی کشاورزی به این فکر باشیم که در واحد سطح بالاترین بهرهوری را داشته باشیم. این همان کاری است که در دنیا در حال اجراست.
نظرتان را در مورد طرح های انتقال آب از دریای خزر و دریاچه وان بفرمایید؟
طرحهای انتقال آب، راهکارهای اصلی نبوده و همگی مثل مرهمی هستند که میتوانند به روند احیا کمک کنند. طرح زاب طرح مفیدی که اگر به دریاچه برسد و در بین راه مصرف نشود، میتواند مؤثر باشد. در مورد انتقال آب از دریای خزر باید بگویم که این دیدگاه کارشناسی نیست و توجیهی ندارد که آب دریای خزر را با این فاصله و شرایط بیاوریم. مسأله انتقال آب از دریای خزر با انتقال از زاب به دلیل وجود تفاوتهای زیاد قابل مقایسه نیست. انتقال آب از خزر به هیچ عنوان از طرف ستاد احیای دریاچه ارومیه و کارشناسان مربوطه تایید نشده و حمایتی هم در این زمینه صورت نمیگیرد. در مورد انتقال آب از دریاچه وان هم باید بگویم مشکلات انتقال آب از وان بسیار بیشتر از مزایای احتمالی در این طرح است و باید با دقت بیشتر پیامدهای احتمالی این طرح بررسی شود. در هر حال، بهتر است بجای یافتن گزینه های جدید جهت تامین آب، مشکلاتی که ناشی از سوءمدیریت و عدم رعایت قانون در حوضه است را بر طرف کنیم.
آیا ایجاد تغییر در بخش کشاورزی و تغییر شیوههای آبیاری و نوع کشت در بلند مدت میتواند سبب احیای دریاچه ارومیه شود؟
توسعه سیستمهای تحت فشار بدون در نظر گرفتن سایر زیرساخت ها، نه تنها کمکی در روند احیای دریاچه نمیکند بلکه میتواند تاثیرات منفی هم داشته باشد. اگر سیستم های تحت فشار را بدون تغییر حقابه، بدون کنترل حجمی آب و بدون جلوگیری از توسعه غیر مجاز اراضی، توسعه بدهیم، مؤثر نخواهد بود؛ اما با داشتن زیرساختهای لازم، تحویل حجمی آب و جلوگیری از توسعه غیر مجاز زمینهای کشاورزی، و در واقع با داشتن حکمرانی صحیح آب در حوضه، می توانیم از سیستم هایی چون سیستم های آبیاری قطره ای استفاده مطلوبی داشته باشیم. لازم است بگویم استفاده از سیستم آبیاری بارانی بدلیل تغییر شرایط اقلیمی، تغییر سرعت باد و با وجود خرده مالکی بودن اراضی، در حوضه، جای تردید دارد.
برخی از کارشناسان عقیده دارند که دریاچه قابل احیا نیست، نظر شما چیست؟
اینکه گروهی مطرح می کنند دریاچه مرده و احیا نمیشود میخواهند به چه برسند؟ من با نظر این کارشناسان موافق نیستم و قابل درک نیست که بگوییم دریاچه مرده است و باید کنار گذاشته شود، بعضی میگویند دریاچه را تبدیل به پیست رالی کنیم و بحثهای غیر کارشناسی دیگر که جای تاسف دارد. در واقع این نظرات تسلیم شدن در برابر شرایط بحرانی است که خودمان ایجاد کردیم. راحت ترین کار این است که این موضوع را کنار بگذاریم و بگوییم نابود شد! پس به دنبال یک چیز جدید برویم. و اگر با همین روند پیش برویم که در حال پیشروی هم هستیم، چیزی از اکوسیستم ما باقی نخواهد ماند.
نظر شما در مورد سدهای احداث شده در حوضه دریاچه چیست؟
نباید بگوییم که وجود سدها یا خیلی مفیدند و یا خیلی بد، هر چیزی می تواند مانند یک تیغه دو لبه عمل کند، بنابراین باید کارکرد و کاربردش را سنجید. احداث سدها بدون ضابطه روی هر باریکه و آب روان، بدون فکر روی شبکه پایین دست سد و حقابه های پایین دست و بدون مدیریت و ایجاد ساختارهای لازم، بدون تشکل های بهره برداران، عملا سبب تشدید برداشت های غیر مجاز در سطح حوضه می شود. در حال حاضر سدها اثر نامطلوب داشته و روی ورودی ها، برداشت های غیر مجاز و توسعه های غیر مجاز تاثیر نامطلوب دارند؛ ولی این بدان معنی نیست که خود سد ایراد دارد بلکه ما نتوانستیم با مدیریت یکپارچه جایگاه مناسبی برای سد تعریف کنیم و استفاده مناسبی از آن داشته باشیم.
با تغییر کشت در حوضه دریاچه برای احیای آن موافقید؟
در اندازه مصرف کردن هیچ شکی نیست و باید بدانیم که هر گیاهی نباید کشت شود. باید به آب مجازی و بودجه آبی که هست فکر شود؛ اما کنترل الگوی کشت با یک دستور حکومتی قابل اجرا نیست؛ بدین معنا که به کشاورز بگوییم چه بکارد یا چه نکارد! در واقع باید از یکسری مشوق ها و قوانین بازدارنده استفاده شود. میتوان گیاهان کم مصرفی که ارزش غذایی خوبی هم دارند را کشت کرد؛ بدین گونه که با دادن یارانه و تشویق مالی کشاورز، انگیزه را برای کاشت این نوع محصولات بالا برد. در عین حال باید عوامل بازدارندهای را هم برای کاهش کاشت گیاهان پر مصرف در نظر گرفت. من فکر میکنم ریشه همه اینها در کنترل آب است؛ به گونه ای که اگر بتوان آب را کنترل شده در اختیار کشاورز قرار داد ، مطمئنا کشاورز بهترین محصول را با توجه به حقابه میکارد. در حال حاضر چون نمی توانیم حجم آب را کنترل کنیم، اجباری کردن نوع کشت نیز فایده ای ندارد.
دریاچه ارومیه
شما به احیای دریاچه امیدوارید؟
به احیای دریاچه ارومیه کاملا اعتقاد دارم و این کار شدنی است. واقعیت این است که چاره ای جز احیای دریاچه و تمامی تالاب هایمان نداریم ولی با توجه به روندی که در پیش گرفتهایم به هیچ عنوان امیدوار نیستم. تا زمانی که زیرساختهای لازم تهیه نشود، کنترل آب صورت نگیرد، مدیران به بحرانی بودن شرایط معتقد نشوند، همانطور که در این یک سال گذشته مشاهده شد، با هر سرمایه گذاری که انجام دهیم باز هم، هیچ قطره آبی وارد دریاچه نخواهد شد.
آیا کاهش سطح آب زیرزمینی در سطح حوضه سبب خشکی دریاچه شده است؟
با توجه به صحبت های کارشناسان امر، ارتباط هیدرولیکی زیادی بطور مستقیم بین دریاچه و سفره های آب زیر زمینی وجود ندارد. اما پایین آمدن آب زیرزمینی در حوضه موجب مشکلاتی می شود. پایین آمدن سطح آب زیرزمینی بدلیل برداشت از چاه ها است ولی عامل اصلی در خشکی دریاچه جلوگیری از ورورد آب سطحی به دریاچه است.
دلیل جلوگیری از احداث چاه جدید در حوضه چیست؟
این کار، به دلیل وجود نشست در دشتها صورت میگیرد. در بعضی از دشتها تا ۶۰ سانتی متر نشست مشاهده شده است و کاهش سطح آب زیرزمینی موجب نشست خاک شده است. در حال حاضر زمینها در حال تبدیل شدن به اراضی غیر قابل کشاورزی هستند. بنابراین باید برای چاه ها یک برنامهریزی درست و کنترل حجمی بر روی آب صورت گیرد. در حال حاضر هندوانهای که کاشته میشود برای هر کیلو چندصد لیتر آب مصرف می شود. در واقع ما آتش به منابع ملیمان می زنیم. چاههایی که در حریم رودخانه ها احداث شدهاند، در میزان جریان در رودخانهها تاثیرگذارند چون در واقع دارند از خود رودخانه استفاده می کنند که حتما باید کنترل شود و اگر این اتفاق بیفتد، مطمئنا روانآب بیشتری ایجاد خواهد شد.
به نظر شما در حال حاضر چه محصولاتی کشت شود برای احیای دریاچه مفید خواهد بود؟
من نمیخواهم بگویم چه چیزی کاشته شود یا نه، بلکه میگویم همان کاری را که دنیا انجام میدهد عمل کنیم. در کشورهای پیشرفته آب را کنترلشده به کشاورز تحویل میدهند، خود او باید آب را مدیریت کند، دانشش را افزایش دهد و در واقع چون آب کنترل شده در اختیارش قرار میگیرد، نیاز پیدا می کند که از افراد متخصص کمک بگیرد و همین جاست که سیستم مدرن مفهوم پیدا می کند. من معتقدم که اول باید بتوان آب را کنترل شده در اختیار کشاورز قرار داد و بعد بتوان مدیریت را اعمال کرد و تا زمانی که این کار صورت نگیرد نتیجه ای نخواهیم گرفت.
خرید تضمینی چغندر قند در حال حاضر عاملی است که کشاورز را مایل به کاشت میکند، به نظر شما با توجه به میزان بالای آب مصرفی بهتر نیست خرید تضمینی برای کاشت محصول دیگری باشد؟
در حال حاضر با توجه به شرایط موجود احتمال محدود کردن کشت چغندر قند وجود دارد و حتی خروج این محصول از استان کاهش مییابد؛ بنابراین با این شرایط به سمت کشت محصولاتی با نیاز آبی کم خواهیم رفت.
منبع:ایسنا کد خبر:۹۴۰۸۲۰۱۱۸۳۱ تاریخ انتشار:چهارشنبه ۲۰ آبان ۱۳۹۴ – ۰۱:۳۹