♦ آیا ایرانیها موج بعدی پناهجویی خواهند بود؟ (تحلیل سایت ایران وایر)
موسسه جهانی منابع اعلام کرده است درگیریها و نابسامانی که از سال ۲۰۱۱ در سوریه شروع شده و همچنان ادامه دارد، نتیجه کمآبی بوده است. وضعیت ایران از منظر بیآبی بهتر از سوریه نیست. بلای بزرگ نزدیک است اما نه دولت «تدبیر و امید» آن را جدی میگیرد و نه مردم قادرند حکومت را وادار کنند، پیش از آن که دیر شود، برای عبور از بحران عظیم بیآبی چارهای کند
ایران وایر – از لبان خشکیده و چاکچاکش، خون میریزد. عطش او را از پا درآورده است. نه سایه درختی در راه بود که اندکی بیاساید و نه خوراکی که قاتق نان خشکش کند. او تنها نیست. صدها هزار نفر چون او راهی کوه و کویر و بیابان و دریا شدهاند. در این میان یک خانواده خبرساز میشود. تمام رسانهها از مادر و دو فزرندی میگویند که در دریا غرق شدند. تصویر جسد بیجان کودک سه ساله در ساحلی در ترکیه همه نگاهها را به سوی خود کشانده است. در این میان کسی نمیپرسد علت اصلی ماجرا چیست؟ کسی نمیپرسد چرا سوریه از چهار سال پیش تا کنون شاهد جنگ و ناآرامی است؟ کسی نمیپرسد آیا بعد از مردم سوریه، نوبت ایرانیان خواهد رسید که چنین فراگیر و پر تعداد دیار و کاشانه خود را ترک کنند و راهی اروپا و آمریکا شوند؟
در مطالعهای که موسسه جهانی منابع (World Resources Institution) به تازگی منتشر کرده وضعیت تنش آبی در ۲۵ سال آینده به تصویر کشیده شده است. شرایطی که سال به سال وخیمتر میشود و خاورمیانه در کانون این بحرانی آن قرار خواهد داشت. موسسه جهانی منابع اعلام کرده است درگیریها و نابسامانی که از سال ۲۰۱۱ در سوریه شروع شده و همچنان ادامه دارد، نتیجه کمآبی بوده است. کاهش منابع آب و سو مدیریت مزمن در این کشور باعث شده که بیش از یک میلیون و ۵۰۰ هزار نفر کشاورز و دامدار خانه و زندگی و زمینهایشان را رها کنند و به شهرها بروند. محققان این موسسه عقیده دارند بخش عمده درگیریهایی که بین اسرائیل و فلسطین از گذشته تا کنون رخ داده به دلیل کمبود منابع آب بوده است.
وضعیت ایران از منظر بیآبی بهتر از سوریه نیست. بلای بزرگ نزدیک است اما نه دولت «تدبیر و امید» آن را جدی میگیرد و نه مردم قادرند حکومت را وادار کنند، پیش از آن که دیر شود، برای عبور از بحران عظیم بیآبی چارهای کند.
تنش آبی فراگیردر راه
در معنایی کلی، تنش آبی زمانی رخ میدهد که تقاضا برای آب بیش از مقدار در دسترس آن باشد. تنش آبی، بحرانی است که بسیاری از مناطق دنیا و به خصوص خاورمیانه را در برگرفته است. بر اساس تعریف سازمان ملل، یک عرصه وقتی وارد تنش آبی میشود که سالانه فقط ۱۷۰۰ مترمکعب آب برای ساکنان آن منطقه در دسترس باشد. بعضی منابع این رقم را یک هزار مترمکعب در سال اعلام کردهاند.
در مطالعهای که به تازگی موسسه جهانی منابع در ارتباط با تنش آبی در سال ۲۰۴۰ منتشر کرده وضعیت بیآبی در مناطقی از جهان به ویژه خاورمیانه وخیمتر از امروز گزارش شده است. این پیشبینی با توجه به افزایش گرمای زمین و روند رو به رشد جمیعت چندان دور از انتظار نیست. بر پایه بررسی اخیر، ۳۳ کشور وخیمترین اوضاع تنش آبی را خواهند داشت. ایران در مقام سیزدهم این جدول است و در مجموع نام ۱۴ کشور از خاورمیانه در آن دیده میشود. نقشه منتشر شده توسط موسسه جهانی منابع، نسبت برداشت و موجودی منابع آب را در ۲۰۴۰ نشان داده است. ایران به همراه ۳۲ کشور بحرانی، بیش از ۸۰ درصد موجودی آب خود را تا ۲۵ سال دیگر مصرف خواهند کرد.
زمینِ رهاشده با تنهایی خویش
فرونشست زمین همان که «مرگ زمین» نامیده میشود چند سالی است زنجیروار دشتهای مختلف ایران را در هم میکوبد. بیش از ۹۰ درصد مرگ زمین و نابودی بیش از ۷۰ درصد منابع آب زیرزمینی کشور به گفته مقامهای مسئول ظرف ۲۰ سال گذشته صورت گرفته است. روندی که همچنان ادامه دارد و هشدارها هنوز مسئولان را بیدار نکرده است.
«ما به بهانه افزایش تولید، به بهانه عدم وابستگی، به بهانه حفظ امنیت ملی، به بهانه تامین امنیت غذایی، به بهانه این که مثلا گردنمان پیش دیگران خم نکنیم و اقتدار ملی داشته باشیم به این بحران رسیدیم.» عیسی کلانتری که زمانی وزیر کشاورزی بود این سخنان را در جمع شماری از فرهنگیان و مدیران آموزش و پرورش استان آدربایجان شرقی گفته است.
به گفته او: «این نتیجه ظاهری بحران در حوزهای است که ۷۰ درصد منابع آب تجدیدپذیرش را مصرف میکند. در خراسان رضوی بالای ۱۵۰ درصد آبهای تجدیدپذیر مصرف میشود؛ در اصفهان و کرمان بالای ۱۲۰ درصد، در فارس بالای ۱۰۰ درصد استفاده میشود.»
هشدارهای کلانتری که اینک دبیر ستاد احیای دریاچه ارومیه است به اینجا میرسد که بر اثر خشک شدن دریاچه ارومیه چهار میلیون نفر باید خانه و کاشانه خود را بگذارند و بروند
او گفت: «تبریز نخستین قربانی خشک شدن دریاچه ارومیه است.» در سرزمینی که به گفته کلانتری مدیرانش «صدها دریاچه شبیه ارومیه را زیر زمین خشک کردهاند» آیا میتوان انتظار داشت که در بهبود وضعیت بکوشند و از نگاه سنتی و مخرب نسبت به مصرف کردن منابع طبیعی دست بکشند؟
در حالی که کشورهای همسایه با بحرانی مشابه دست به گریبان هستند، پیشنهاد «نفت در برابر آب» را یک «مقام مسئول» در خراسان رضوی ارائه کرده است. پیشنهاد محمدرضا محسن این بود که از دریاچه سارز در تاجیکستان به فاصله ۶۰۰ کیلومتری ایران خط لوله کشیده شود. به گزارش خبرگزاری مهر، اُریپوف یکی از مقامات وزارت انرژی تاجیکستان گفته است که از سال ۲۰۱۲ در حال مذاکره با مسئولان ایرانی بودهاند درباره صادرات آب. احداث خط لوله تنها راه پیشنهادی برای واردات آب نیست و راه های دیگری همچون انتقال آب به وسیله راهآهن نیز مورد بررسی قرار گرفته است.
پیشنهادهایی از این دست نشان میدهد که «مقامهای مسئول» میخواهند شیپور را از سر گشاد آن بزنند.
سرود جمعی برای آب شیرینکن
برخی از وضعیت پیشآمده و بحران کمآبی سو استفاده میکنند تا خرید و استقرار آب شیرینکنها را از نظر فنی و اقتصادی توجیه کنند. سوال اینجاست که آیا آب شیرینکنها میتوانند راه چاره باشند؟ آیا اثرات مخرب این تاسیسات انرژیبر در نظر گرفته میشود؟ آیا برای انتقال آب شیرین به دست آمده از این تاسیسات برنامهای مدون و طرحی مدقن تدوین شده است؟
سورِک (Sorek) بزرگترین تاسیسات آب شیرینکن جهان است که به اسرائیل تعلق دارد. این تاسیسات با قیمت ۵۰۰ میلیون دلار، در نوع خود ارزانترین است و میتواند حداکثر روزانه ۶۲۷ هزار مترمکعب آب تولید کند. فقط ۲۰ درصد آب شهری اسرائیل توسط چهار مرکز آب شیرینکن سورک تامین میشود. پیش بینیشده با راهاندازی کارخانه دیگر آب شیرینکن در سال ۲۰۱۶ این رقم به ۵۰ درصد افزایش یابد. گرچه در تبلیغ این تجهیزات نوشته شده که هم از نظر اقتصادی و هم از نظر انرژی، به صرفهترین راه برای شیرین کردن آب شور دریا به شمار میرود، اما از میزان انرژی مصرفی و اثرات احتمالی و مخرب بر حیات آبزیان نکتهای به میان نیامده است.
سالانه بیش از ۹۵ میلیارد مترمکعب آب در ایران مصرف میشود. به گفته مقامهای مسئول فقط شش درصد این میزان آب به مصرف شرب و خانگی میرسد. بنابراین دست کم به ۲۵ واحد آب شیرینکن با قابلیت سورک نیاز است تا فقط آب شرب (با محاسبه نیاز آبی امروز) برآورده شود. برای راهاندازی این واحدهای آب شیرینکن (بدون احتساب هزینههای انرژی و انتقال آب) حداقل رقمی معادل ۱۲ میلیارد و ۵۰۰ میلیون دلار باید در نظر گرفته شود. آیا با تامین آب شرب شهروندان، ایران میتواند از بحران کمآبی به سلامتی گذر کند؟ پاسخ بیتردید منفی است.
اگر گزارش موسسه جهانی منابع مد نظر قرار گیرد، میتوان دریافت که مشکل مردم سوریه زمانی شروع شد که یک و نیم میلیون کشاورز و دامدار بیکار شده و راه شهرها را در پیش گرفتند. تضاد و تعارض میان جامعه میزبان و مهاجران اجتناب ناپذیر بوده است. همچنین بسیاری از پژوهشهای منتشر شده بر این نکته تاکید دارد که علت درگیریها در یمن، عراق، افغانستان، سودان و بسیاری مناطق دیگر در خاورمیانه و آفریقا به دلیل کمبود منابع و به خصوص آب صورت گرفته است
احیای آبخوان، احیای زندگی
همواره کارشناسان گفتهاند و همواره مسئولان نشنیدهاند. برونرفت از بحران پیشرو نه در جیرهبندی آب شرب، که در مدیریت عقلایی منابع آب ممکن است. افزایش راندمان آبیاری در بخش کشاورزی، تغییر الگوی کشت و بهینهسازی شبکه آبرسانی شهری از آن جملهاند.
مهمترین و عملیترین و ارزانترین اقدامی که میتواند صورت بگیرد، احیای آبخوانهایی است که بسیاری از آنها در شرف مرگ و نابودی است. به گفته دکتر آهنگ کوثر «هر جا آبرفت درشت دانه و سیلاب با کیفیت خوب داشته باشیم میتوانیم آبخوانداری کنیم. در سطح ایران نزدیک به ۴۳ میلیون هکتار، یعنی نزدیک به یک چهارم سطح مملکت ما بالقوه میتواند روی آبخوان قرار داشته باشد.»
دکتر کوثر که به عنوان بنیانگذار دانش آبخوانداری نوین در ایران شناخته میشود، در مقالهای نوشته است: «برآورد شده که ضریب ذخیره آبرفتهای ایران ۳۵ درصد است. چنانچه میانگین این ضریب ده درصد، میانگین ژرفای آبخوانهای بالقوه ۱۰۳ متر و پهنه آنها ۴۰ میلیون هکتار در نظر گرفته شود، گنجایشی برابر با پنج هزار میلیارد مترمکعب، یا ۱۱ برابر کل میانگین بارندگی سالانه ایران را می توان در زیرزمین نگاهداری کرد.»
احیای آبخوان، احیای زندگی در ایران است. این روش که خیلی کمتر از سدسازی، هزینه در بردارد مورد توجه «مقامهای مسئول» قرار نمیگیرد. در مقابل، طرحهای پرهزینه و مخربی مثل انتقال آب از تاجیکستان و راهاندازی تاسیسات آب شیرینکن، ورد زبانشان است.
هنوز موج عظیم پناهجویان سوری و آن کودک جان سپرده در دریا در صدر اخبار است. بحث در فضای مجازی و رسانههای رسمی این است که چرا پناهجویان مسلمان، راهی عربستان و ایران و قطر نمیشوند و چرا کشورهای ثروتمند اروپایی را برای اقامت، انتخاب کردهاند. عدهای از نوعدوستی جماعتی اروپایی میگویند که حاضر شدهاند خانههایشان را با پناهجویان تقسیم کنند. اما هنوز کسی نمیگوید چرا این فاجعه رخ داده است و ریشه آن کجاست. کسی به بحران بیآبی اشاره نمیکند و هیچ کس حتی اشارهای هم نمیکند که آیا بعد از مردم سوریه نوبت ایرانیهاست که موج بعدی پناهجویی را رقم بزنند؟