بحران آب، کمآبی، تنش آبی، خشکسالی، جنگ آبی و … اصطلاحاتی که همهساله با آغاز تابستان، در عموم رسانهها بر سر زبانها میافتد.
گروههای مجازی و دلسوزان طبیعت هم به طور جدی و گسترده، از مصرف بیرویه آب، فغان سر میدهند؛ رامبد جوان در خندهوانهاش کمپین «قطرهقطره» تشکیل داده، پیامهای صرفهجویی در جای جای تبلیغات شهری حضور دارند؛ از آن سو، شرکت آبوفاضلاب نیز در هشدار به مشترکان پرمصرف، کم نمیگذارد. حتی «نوبتبندی آب» در برخی محلات و مناطق نیز گاهی، به صورت نصفهونیمه در برخی شهرها اجرا میشود؛ با این حال، هیچ یک از اینها نمیتواند «اسراف» را – که به یک «رفتار معمولی» در زندگی روزمره ایرانی تبدیل شده- از میان بردارد.
طبق آخرین گزارش مرکز مدیریت توسعه ملی اینترنت ۶۰ درصد مردم ایران از اینترنت استفاده میکنند و قطعا در مسیر سایتگردیهای خود به پیغامهای صرفهجویی در مصرف آب برخوردهاند. میزان دسترسی به تلویزیون هم قطعا بیش از این مقدار است؛ اما با این حال، انبوه برنامههای شعاری و بیمحتوا باعث شده هشدارها در خصوص «بحران آب»، از سوی اکثر مردم، همپایه تبلیغات چیپس و پفک، تلقی شود. درست مثل چوپان معروفی که وقتی برای بار سوم داد زد «گرگ… گرگ» کسی به فریادش نرسید و حرفش را باور نکرد. حالا «گرگ بیآبی» به شهر و روستا و طبیعت زده و چپ و راست در حال دریدن منابع آبی انسان و حیوان و گیاه است؛ اما برای داد و بیداد چوپان، هیچکس تره هم خورد نمیکند. شستوشوی فرش، ماشین، کوچه و حیاط، آبیاری باغ و باغچه و محوط مصالح ساختمانی از قبیل گچ و سیمان با آب شهری، مناظری است که همه روزه در جایجای شهر دیده میشود.
گزارشهای ارزیابی مصرف آب نشان میدهد، با آغاز فصل گرما، میزان مصرف آب به ازای هر شهروند تبریزی، با ۲۴ درصد افزایش نسبت به سرانه توصیهشدهی ۱۵۰ لیتر در شبانه روز، به ۱۸۶ لیتر در شبانه روز رسیده است. با یک تناسب ساده میتوان نتیجه گرفت این روزها هر تبریزی حدود ۱۲۴ بطری آب در طول شبانهروز مصرف میکند. تعداد بطریهایی که آبسردی است بر تمام امیدواریها برای صرفهجویی در مصرف آب.
اما چه کسی است که جرات یک تذکر ساده و مودبانه را داشته باشد که «برادر جان من! ماشین ۲۰۰ میلیونی مبارکت باشد؛ اما دلت به حال آینده بچه خودت بسوزد و شیر آب را ببند!» تصور خیلی خوشبینانهای است که طرف مقابل در پاسخ، تشکر کند و فورا شیر آب را ببنند. کسی که با وجود این همه تذکر و هشدار در خصوص بحران آب، هیچ قبحی برای رفتار شرمآور خود قائل نشود، قطعا از شعور لازم برای پاسخ منطقی به یک «تذکر محترمانه شهروندی» ( یا از بُعد دینی «یک نهی از منکر») برخوردار نیست. به این ترتیب، یا باید پی شنیدن انواع فحش و توهین را به تنت بمالی؛ یا اینکه خون، خونت را بخورد و از کنار رفتار اسرافگرایانه طرف، رد شوی.
در شرایطی که تاثیرگذاری رسانهها، در خصوص هشدارهای آبی، زیاد ملموس نیست؛ باید به ظرفیتهای کوچک اجتماعی از قبیل خانواده، آپارتمان و محله دل بست. مدیران آپارتمانها و ریشسفیدان محلهها نیز میتوانند در این خصوص، تاثیرگذار باشد. آنجا که تذکر، خطاب به یک نفر باشد، احتمال بروز فضای دلخوری و کدورت هست؛ اما وقتی توصیهها همگانی باشد، هر یک از اعضای آپارتمان و محله، خود را مقید به هماهنگی با دیگران میدانند. قطعا کودکان نیز در این زمینه نقشآفرین خواهند بود. کسی در حسن نیت کودکان شکی ندارد. توصیه بچهها به کسی بر نمیخورد و به دل مینشیند.
باور کنیم که جمله « آب خانه خودم است؛ پولش را میدهم و به کسی مربوط نیست» حرف جهالتبار و بیمنطقی است. قبض آب، بهایی است که در مقابل مصرف خود میپردازیم و با پرداخت آن، مالکیت معنوی این نعمت خدادادی عاید ما نمیشود.
منبع:ایسنا کد خبر:۹۴۰۵۲۶۱۵۰۰۶ تاریخ انتشار:دوشنبه ۲۶ مرداد ۱۳۹۴ – ۱۸:۴۶