در باورهای اساطیری زمین به عنوان مادر حیات شناخته میشده است.
این مسئله ریشه در ویژگی باروری زمین دارد؛ زمین چون مادری، حیات را در درون خود میپروراند و به دنیا میآورد.
رفتار پدربزرگها و مادربزرگهای ما، با محیطی که در آن زندگی میکردند، رفتاری از روی احترام و مسئولیتپذیری بود، از گندم گرفته تا آب جایگاه ویژهای داشت اینکه امروز چه در سر انسان معاصر میگذرد و چرا با مادر زمین سر ناسازگاری برداشته، سئوالی مهم و پیچیده است.
اگر در گذشته قدم برداشتن به روی زمین باید آرام و با طمأنینه بود، امروز انواع و اقسام آشغالها نفس زمین را بند آوردهاند.
انسان امروز میخواهد زمین را خفه کند و این وسط گروههایی در دنیا به وجود آمده تا این اتفاق نیفتد. سازمانهای مردم نهاد(NGO) یا همان سمنها، قهرمانان ناشناختهای هستند که با رویایی دور و دراز میخواهند دنیا را از پلیدی پاک کنند، وجود و فعالیت سازمانهای مردم نهاد مسئله تازهای نیست، اما چند روز پیش خبری مبنی بر تشکیل گروهی برای حفاظت محیط زیست به گوشم خورد که از جهتی با سایر تشکلها متفاوت بود؛ دانشآموزی بودن!
اینکه دانشآموزان یک مدرسه تصمیم بگیرند در راستای حفاظت از محیطی که در آن زندگی میکنند، دست به کار شوند و برنامهریزی کنند، به خودی خود نشان از افزایش آگاهی مردم نسبت به اهمیت فعالیتهای مردمی برای حل مشکلات از جمله حفاظت محیط زیست دارد آن هم در کوران تبلیغات و بزک کردن کلاسهای آمادگی کنکور و سرگرمیهای عصر ارتباطات.
با آگاهی از تشکیل چنین گروهی بر آن شدم تا یک روز با آنان همراه شوم.
قرار ساعت هفت صبح از جلوی دبیرستانی در مشهد بود، جالب این جا بود که جمعیتی ۲۰ نفره در روزهای تعطیل تابستان، آن هم ساعت هفت صبح، بدون دیرکردن سر قرار حاضر شده بودند و مینیبوس پر شده بود.
مسیر منطقهای در طرقبه تعیین شده بود، از شور و اشتیاق این دانشآموزان در داخل اتوبوس که بگذریم، حرفهای راننده اهل دل مینیبوس هم جالب توجه بود او که حسابی کفرش از بینظمی درآمده بود به تجربیات مختلفش در سرویسهای ادارات اشاره میکرد و میگفت فلان اداره، کارکنان منظمتری دارد و ادارهای دیگر نه و توضیح میداد که نظم و انضباط از چه جایگاه ویژهای در زندگیاش برخوردار است، مسئلهای که به خوبی در رفتار و گفتارش نمود داشت.
در طول مسیر با دبیر تاریخ این دانشآموزان صحبت میکنم، گنجاندن واحد درسی محیط زیست در برنامه درسی دانشآموزان یک ضرورت است.
محمود رمضانی، کارشناس ارشد تاریخ در پاسخ به ایسنا، میگوید: این تشکلها باید خیلی بیشتر باشد؛ یک ضربالمثل چینی وجود دارد که میگوید برای کشت برنج یک سال زمان نیاز است، برای کشت درخت ۱۰ سال و برای تغییر فرهنگ یک جامعه ۱۰۰ سال.
وی با بیان اینکه دغدغه اصلی جامعه امروز ما فقر اقتصادی نیست، تصریح میکند: مهمترین معضلی که ما شاهدش هستیم، فقر فرهنگی است که این نوع از فقر نتیجه کمبود نان نیست بلکه نتیجه کمبود علم است و رسالت آموزش و پرورش و رسانههای جمعی ایجاب میکند که در راستای ارتقاء سطح فکر و فرهنگ مردم تلاش کند.
رمضانی شاخص توسعه در جوامع امروز را تا حدود زیادی وابسته به فرهنگ و متعلقات آن میداند و اضافه میکند: از جمله مهمترین این شاخصها، مراقبت از محیطزیست است که تا حدود زیادی در اعتلاء فرهنگ جامعه موثر است.
وی با اشاره به گروه دانشآموزی «محیطزیستیاران جوان»، تصریح میکند: وجود این تشکلها باید رفته رفته بیشتر و در نهایت تبدیل به یک رفتار در جامعه شود تا نسل جدید یاد بگیرد چگونه با محیطزیست خود ارتباط سالم داشته باشد.
رمضانی میافزاید: برای اینکه یک چیز تبدیل به رفتار شود، نیازمند چند مرحله هستیم؛ تغییر افکار، تغییر احساسات و در مرحله آخر تغییر اعمال و رسیدن به هدف فرهنگی.
وی میگوید: خیلی از هزینههای اضافی که بر دوش ادارات و مسئولان است با هزینه در فرهنگ صرفهجویی میشود و آن هم از آموزش و پرورش باید شروع شود.
این کارشناس ارشد تاریخ توضیح میدهد: معتقدم باید مراقبت از محیطزیست از ابتدایی شروع شود، هر چند مقاطع دیگر هم بسیار خوب است و نمونه این مَثَل که “ماهی را هر وقت از آب بگیرید تازه است” نشان میدهد که این امر نیازمند یک برنامهریزی جدی است.
وی با اشاره به تاریخچه محیط زیست، اظهار میکند: حفظ حرمت زمین و منابع طبیعی جزء باورهای بسیار قدیم ایرانیان است و ما در تاریخ میخوانیم که چگونه در گذشته و در حکومتهای ایرانیان، آلوده کردن جزء جرائم جزایی و کیفری محسوب میشده و حتی قوانینی بود مبنی بر اینکه اگر کسی آب دهان را روی زمین میریخت، مجازات میشد و حتی مردهها را در کوهها دفن میکردند تا موجب آلودگی زمین نشود.
رمضانی با اشاره به بومیان جوامع اولیه، ادامه میدهد: آنها به طور فطری به اندازه مورد نیاز از طبیعت استفاده میکنند، طوری که به طبیعت ضربه نخورد.
وی با بیان اینکه محیطزیست تبدیل به یک معضل فرهنگی شده است، اضافه میکند: جوامع مترقی توانستهاند این فرهنگ را جا بیندازند که حفاظت از محیطزیست در اولویت یک شهروند باشد.
رمضانی با بیان اینکه ما اگر در بهداشت محیط زیست صرفاً مسئله اقتصادی را در نظر بگیریم، بازهم میبینیم که هزینه در حفظ محیطزیست تا چه حد میتواند به کاهش هزینههای اقتصادی کشور کمک کند.
این کارشناس ارشد تاریخ اضافه میکند: اگر محیط سالم داشته باشیم، جامعه سالم خواهیم داشت و همه اینها مانند یک زنجیره به هم وصل هستند و همه ارگانها باید دست به دست هم دهیم تا از خانه تا طبیعت دوستدار محیط زیست باشیم.
رمضانی با بیان این که در مدارس باید حتماً محیطزیست به عنوان یک واحد درسی گنجانده شود، میگوید: دین ما بر مسئله حق و حقوق محیطزیست و حیوانات در قبال انسان بسیار تاکید کرده و این یک ضرورت است که ما به دانشآموزان از ابتدایی تا دبیرستان بفهمانیم در قبال محیطی که در آن زندگی میکنند، مسئول هستند.
وی با اشاره به جایگاه آموزش و پرورش در حفاظت از محیطزیست، عنوان میکند: همواره به آموزش و پرورش به عنوان نهاد هزینهبر نگاه شده است، در صورتی که با یک نگاه کلی، میبینیم که هزینه در آموزش و پرورش تا چقدر میتواند باعث کاهش سایر هزینهها شود و چقدر سودبر است.
رمضانی رکن توسعه را آموزش برمیشمارد و خاطرنشان میکند: کشورهای نه چندان صنعتی مانند مالزی با توجه به همین مسئله توانستهاند رشد قابل توجهی داشته باشند و به نظر من حتی آب خوردن باید آموزش داده شود و انسان موجودی است آموزشپذیر و همانطور که در ادبیات فارسیمان وجود دارد، دیگران کاشتند، ما خوردیم، ما بکاریم تا دیگران بخورند.
تازه صحبتمان گل انداخته است که مینیبوس نگه میدارد، به مقصد رسیدهایم و باید پیاده شویم، دانشآموزان در طول مسیر صبحانهشان را خوردهاند و در حال حاضر هم در حال تمیز کردن مینیبوساند و با شوخی و خنده لباسهای مخصوص کارشان را میپوشند و وسائل لازم را برمیدارند.
از مینیبوس پیاده میشویم، آقای معلم مواظب دانشآموزان است که اتفاقی در حاشیه خیابان برایشان رخ ندهد، جالب اینجاست که راننده مینیبوس هم از دانشآموزان، کاور مخصوص میگیرد و خودش جلوتر از بقیه از سراشیبی تند و خاکی پایین میرود.
مکانی که برای جمعآوری آشغال انتخاب شده مناسب به نظر میرسد. بستر رودخانهای که هنوز نمناک است و کاملاً خشک نشده، همه دستکش میپوشند و تقسیم وظایف صورت میگیرد. بعد از مدت کوتاهی گروه متوجه میشود پلاستیکهای زبالهای که تهیه شده اصلاً کافی نیست و سرپرست گروه برای خرید پلاستیک آشغال به سمت خیابان حرکت میکند؛ او از به وجود آمدن چنین مشکلی ناراحت است با او برای خرید پلاستیک آشغال همراه میشوم.
همه دانشآموز محیط زیست هستیم
از مهدی عنابستانی میپرسم انگیزهاش از تشکیل این گروه چیست و او پاسخ میدهد: وقتی این توجه ویژه به محیط زیست در کشور به وجود آمده، ما چرا دانشآموزان محیط زیست نباشیم.
وی ادامه میدهد: من و دوستانم که از چند دبیرستان مشهد هستیم، میخواهیم در سایه یک کار گروهی از محیطی که در آن زندگی میکنیم، حفاظت کنیم، چرا که از رسانههای مختلف میخوانیم و میبینیم که اوضاع محیط زیست کشور اصلاً خوب نیست.
این دانشآموز مقطع سوم متوسطه اظهار میکند: هدف از تشکیل چنین گروهی این بود که جای خالی چنین آموزشهایی را در مدارس به مسئولان نشان دهیم و بگوییم همه در صیانت از محیط زیست وظیفه دارند؛ از جمله ما دانشآموزان.
عنابستانی به برنامههای این گروه اشاره میکند و میگوید: برنامههای زیستمحیطی ما صرفاً مربوط به پاکسازی محیطهای طبیعی بیرون شهر نیست بلکه اصلیترین برنامههای ما در داخل خود مدرسه برنامهریزی شده است.
وی ادامه میدهد: تشکیل کارگروه ویژه محیطزیست در مدرسه، روز پاکیزگی در هفته که همه موظفند در یک ساعت مشخص نسبت به تمیز کردن محیط پیرامون خود اقدام کنند، برگزاری همایش و دورههای آموزشی و… از جمله کارهایی است که قرار است در زیرمجموعه «طرح نما» اجرا شود.
عنابستانی در توضیح «طرح نما»، میگوید: من با مشاوره با چند تن از اساتید، دبیران و دوستانم و با توجه به حدیث «النظافه من الایمان» و با همکاری سجاد خسروی، رئیس مجلس دانش آموزی و دیگر عزیزان طرحی را با عنوان نما به آموزش و پرورش ارائه کردم که در آن بر نقش دانشآموز در حفظ محیط زیست از مدرسه تا محیط زیست تاکید شده و بندهای مختلفی دارد.
بقیه راه به خوش و بش و خرید زباله صرف میشود، وقتی برمیگردیم، با صحنه جالبی روبهرو میشویم، دانشآموزانی که در اوج دوران بلوغ و غرور خم شدهاند و آشغالهای کثیف را از زمین بیرون میکشند در چنین صحنههایی است که میتوان به اهمیت یک حرکت خودجوش پی برد؛ از اعضای گروه گرفته تا معلم و راننده همه مشغولند، من هم قلمم را کنار میگذارم، دستکش میپوشم و مشغول جمعآوری زبالهها میشوم.
بعد از چند ساعت پاکسازی طاقتفرسا وقت رفتن به سر میرسد اما مشکلی بزرگ در پیش گروه است؛
با این همه آشغال و پلاستیک زباله چه کنیم؟
مسیر طولانی رفت و سراشیبی راه و پاکسازی همه را حسابی خسته کرده و هرطور حساب میکنند، یک گروه بیست نفره اگر نفری دو پلاستیک آشغال هم با خود ببرد، نمیتواند در یک نوبت همه آشغالها را به حاشیه خیابان ببرند.
بالاخره و با مشقت زیاد آشغالها به یک نوبت بالا برده میشود
سوار مینیبوس میشویم و برمیگردیم، یک روز خوب با دانشآموزانی پرنشاط به پایان میرسد و من افسوس این را میخورم که چرا با چند تن از این دانشآموزان مصاحبه نکردم و بعد متوجه میشوم من هم از بس درگیر پاکسازی محیط و خستگی بعد از آن شدم که به کل فراموش کرده بودم که چرا به چنین سفری آمدهام.
به مدرسه که میرسیم با مدیریت دبیرستان آریو مصلینژاد که متولی گروه محیط زیست یاران جوان است و هزینههایشان را تقبل کرده صحبت میکنم.
میخواهیم اولین مدرسه محیط زیستی کشور باشیم
مرتضی باقری در گفتوگو با ایسنا، با بیان اینکه هدف ما از حمایت از چنین گروهی در مدرسه این بود که شهر و کشورمان را به محیطی پاک نزدیک کنیم و ادامه میدهد: ما در پی فرهنگسازی هستیم که دانشآموزان دریابند محیطی که در آن زندگی میکنند، باید محیطی پاک باشد چرا که رشد و تعالی در محیطی سالم کار امکانپذیر است.
وی اضافه میکند: بهترین جایی که میشود برای حفظ محیطزیست برنامه ریخت و فرهنگسازی لازم را صورت داد، مدارس است که آموزش و پرورش باید توجه ویژهای به این قضیه داشته باشد.
باقری با بیان اینکه وقتی امری به صورت یک فرهنگ در آمد، تاثیرات خودش را بجا میگذارد، ادامه میدهد: در مسائل محیط زیستی میخواهیم به نقطهای برسیم که شاهد یک روند اجتماعی و جریان اجتماعی برای حفظ محیطزیست باشیم و این کار را از مدرسه شروع کردهایم.
باقری با اشاره به برنامههای محیطزیستی مدرسه تحت مدیریتش اشاره میکند: ما کمیتهای در داخل مدرسه راه خواهیم انداخت که از طریق آن مسائل و محیطزیستی برای دانشآموزان اهمیتبخشی شود که اعضای این کمیته با لباس خاص و برنامههای مدون محیطزیستی و… حضور خواهند داشت.
وی با اشاره به اینکه صددرصد با پررنگ کردن محیط زیست در مدارس موافق هستم، اشاره میکند: قبلاً در تربیت معلم باید واحدی را میگذراندیم با عنوان محیطزیست که اگر معلمی میخواهد به استخدام آموزش و پرورش درآید با مسائل محیطزیستی بیگانه نباشد.
باقری با بیان اینکه یکی از برنامه محیطزیستی ما این است که بتوانیم شعار یک مدرسه پاک در اول مهر را عملیاتی کنیم، اضافه میکند: تاثیر مسائل آموزشی بر دانشآموز در خانواده و نهایتاً جامعه نمود خواهد داشت.
باقری منظور از مدرسه پاک را مدرسهای دانست که نیاز به خدمتگذار نداشته باشد و تاکید میکند: در یک مدرسه محیطزیستی هر دانشآموز باید مسئولیت محیطی که درآن هست را به عهده بگیرد و ما در این زمینه آزمایشگاهی را مجهز خواهیم کرد تا دانشآموزان بتوانند تحقیقات محیط زیستی خود را انجام دهند و ما قطعاً نمایندگانی را در NGO های زیست محیطی خراسان خواهیم فرستاد.
باقری تصریح میکند: ما میخواهیم اولین مدرسه محیطزیستی کشور باشیم.
حرف هر دورهای را همدورهایها بهتر میتوانند انتقال دهند
بعد از خداحافظی با این گروه صمیمی به دفتر خبرگزاری میروم و برای تکمیل گزارش با یک استاد دانشگاه که دکترای جغرافیای انسانی و برنامهریزی روستایی دارد تماس میگیرم.
مجتبی شادلو، این استاد دانشگاه که این گروه را میشناسد و با اعضای گروه در ارتباط است، در پاسخ به ایسنا، منطقه خراسان، در خصوص تاثیر سازمانهای مردم نهاد بر حفاظت از محیطزیست میگوید: اگر فلسفه این پدیدهها را بفهمیم بعد میتوانیم بهتر به ارزش آنها پی ببریم.
وی سابقه تشکیل NGO ها و سازمانهای مردمنهاد را بهطور رسمی دو قرن اعلام کرد و در تعریف بینالمللی آن، گفت: به سازمانی که مستقیماً بخشی از ساختار دولت نیست، اما به عنوان واسطهای بین مردم و قوای حاکم و حتی بین خود افراد ایجاد میشود.
وی قدیمیترین سازمانهای مردم نهاد را سازمان صلیب سرخ(در کشورهای اسلامی هلالاحمر) برشمرد و بیان کرد: هنگامی که سیل، زلزله و اتفاقات طبیعی رخ میدهد کسی توقع ندارد که دولتها وارد کار بشوند، خود مردم هم بدون زمینه قبلی نمیتوانند وارد شوند، باید یک سری آگاهیها داده شود، مثلاً سازمان هلالاحمر زیرمجموعهای دارد به نام هلالاحمر که دورههای آموزشی میبینند.
شادلو با بیان این که در سال ۱۹۹۵، ۲۹ هزار سازمان بینالمللی مردمنهاد در دنیا وجود داشته، اشاره کرد و افزود: ۲۰ سال قبل ایالات متحده امریکا دو میلیون سازمان مردم نهاد، روسیه چهار هزار و هند دو میلیون سازمان مردم نهاد داشتهاند و اگر ماهیت این دولتها را مقایسه کنیم، میبینیم دولتها بخشی از وظایفشان را واگذار کردند به مردم تا هزینهها را پایین بیاورند.
وی با بیان این که در اواخر قرن ۲۰ جایگاه سازمانهای مردم نهاد از اهمیت ویژهای برخوردار میشود به اهداف این سازمانها اشاره کرد و گفت: پیشبرد اهداف اجتماعی، سیاسی، محیطزیست، بالا بردن سطح رفاه و رضایتمندی مردم است و جالب است که سومین محور آن مساله محیطزیستی است.
این استاد دانشگاه به رابطه انسان و محیط اشاره کرد و افزود: اگر هر کدام از این دو را از هم بگیریم بیمعناست؛ هر فردی که در NGO ها فعالیت میکنند آمده است که باری از دوش دولت بردارد و یا حداقل هزینهها را کاهش دهد، برای همین ممکن است افراد رسماً استخدام نشوند.
وی از مزایای عمومی سازمانهای مردم نهاد را داوطلبانه بودن آنها برشمرد و تصریح کرد: بعضی از افراد از این که دیده نمیشوند، احساس رضایت میکنند و در عین حال احساس مفید بودن برای جامعه خود و در سازمانهای مردم نهاد پایبندی افراد به قوانین زیاد است و از جمله مزایای شخصی این سازمانها کسب تجربه و تاثیر در شغل آینده است.
شادلو با اشاره به NGO ها در ایران اشاره و خاطرنشان کرد: نام اقتصادی آن در ایران با عنوان سمن شناخته میشوند و شاخصههایی چون داوطلبانه بودن، غیر انتفاعی بودن و غیر سیاسی بودن را با خود یدک میکشند و رسالت خود میدانند که اگر مشکلی در جامعه است، آگاهانه حلش کنند.
وی مسجدها، تکیهگاه، مراکز مذهبی و… را پاتوقهای سمنها دانست و از دیگر مزایای سازمانهای مردم نهاد را استفاده از تمام ظرفیتها و توانمندیهای جامعه برشمرد و خاطرنشان کرد: ایجاد کرامت نفس در افرادِ کمتر دیده شده، از دیگر مزایای NGO هاست.
این استاد دانشگاه در پاسخ به این سوال که شروع این فعالیتها را در مدارس چگونه ارزیابی میکنید تاکید کرد: در دو سال اخیر حدود ۱۲ میلیون دانشآموز که ۱۷-۱۸ درصد جمعیت کل کشور را تشکیل میدهند، وجود دارد و جامعه را به عنوان یک ظرفیت دست نخورده بالقوه نشان میدهد.
وی با بیان اینکه آن ۱۲ میلیون دانشآموز علاوه بر اینکه برای زمان حال خود زندگی میکنند، دارند شخصیت خودشان را هم میسازند، اظهار کرد: باید علاوه بر درس و کنکور ویژگیهای رفتاری آنها و مسئولیتپذیریشان سنجیده شود.
شادلو با اشاره به تعریف رایج جغرافیا، گفت: جغرافیا علمی است برای زندگی که در آن رابطه متقابل بین انسان و محیط مساله است و ما باید این محیط را بشناسیم و وظایف خود را در قبال آن پیدا کنیم و بدانیم چگونه با آن مقابله کنیم.
وی با اشاره به این که خود نفس حفاظت از محیط زیست ضرورت است، به اهمیت شروع چنین حرکتهایی در سنین جوانی اشاره کرد و گفت: وجود انگیزه و شور و شوق بسیار، ظرفیتی است که اگر در کنار تجربه افراد عالِم قرار بگیرد، میتواند نتایج بسیار امیدبخشی را به همراه داشته باشد.
شادلو شاخصههای یک NGO موفق را سختکوش بودن، اطلاعرسانی بدون هیاهوی و تلاش، تقسیم کار صحیح و نظم و انضباط و برنامهریزی دانست.
این استاد دانشگاه حفاظت از محیطزیست را نوعی عبادت دانست و عنوان کرد: این عبادت عبادتی عالمانه و آگاهانه است و نشاندهنده وجدان کاری است.
وی چنین فعالیتهایی را در سنین دانشآموزی مثبت ارزیابی کرد و گفت: علاوه بر افزایش مسوولیتپذیری دانشآموزان حفاظت از محیطزیست باعث تجربه برای آینده دانشآموزان میشود و به جای این که منِ معلم بیایم سر کلاس بگویم شاخهها را نشکنید، محیطزیست را حفظ کنید، آب را گِل نکیند، چه بهتر است خود دانشآموزان به این نتیجه برسند؛ زیرا حرفِ هر دورهای را خود آن هم دورهایها بهتر میفهمند.
منبع:ایسنا کد خبر:۹۴۰۵۱۵۰۸۵۶۸ تاریخ انتشار:پنجشنبه ۱۵ مرداد ۱۳۹۴ – ۰۹:۴۲