♦ یک جامعه شناس: خشکسالی، تهدیدی برای امنیت ملی است
۰۲/خرداد/۱۳۹۴ خودنویس
یک جامعه شناس معتقد است که اثرات مستقیم خشکسالی موجب افزایش تنش های قومی و به خطرافتادن تمامیت ارضی خواهد شد و خشونت های گسترده را به دنبال خواهد داشت.
گیتی خزاعی، جامعه شناس، در یادداشتی در روزنامه ی قانون، به بررسی آثار مستقیم خشکسالی بر جامعه ی ایران پرداخته است. به گفته این جامعه شناس، اثرات منفی خشکسالی، در کوتاه زمان و در بازه ای طولانی، تهدیدهای مهم امنیتی و اجتماعی برای ایران و ایرانیان پدید خواهد آورد. خزاعی مینویسد: «خشکسالی با آسیب دامنه داری که در اخلاق و سرمایه اجتماعی ایجاد میکند موجب افزایش خشونت میشود. نمونه های آن را در جوامعی که همزمان خشکسالی و خشونت را تجربه میکنند، به راحتی میتوان مشاهده کرد.» لازم به توضیح است که خشونت های مناطقی نظیر سوریه و یمن درست چند سال پس از بروز خشکسالی های این سرزمین ها آغاز شد.
خانم خزاعی در ارتباط «تهدید امنیت ملی و گسترش ناامنی» ناشی از خشکسالی مینویسد: «موقعیت ژئوپولیتیک ایران و قرارگرفتن در شاهراه قاچاق، تروریسم، کشت و توزیع موادمخدر، تنش های شدید منطقه ای و قومی، و درگیری های فرقه ای و مذهبی در خاورمیانه، ایران را به یک نارنجک ضامن کشیده بدل کرده است. خشونت بارترین کنش های تروریستی جهان، در مجاورت مرزهای ایران رخ میدهند.»
او ادامه میدهد: «هم اکنون در چند کیلومتری مرزهای شرقی ایران، نهادینه ترین سیستم آموزشی تروریسم در جهان، نیروهای جان برکف انتحاری تربیت میکند که معتقدند راه بهشت از قتل عام شیعیان میگذرد و در چند ۱۰ کیلومتری مرزهای غربی، خون ریزترین گروه تروریستی جهان، اوقاتش را با سلاخی یا آتش زدن همسایه های دیواربه دیوار ما میگذراند. افزایش آسیب دیدگی اقلیمی و بیابانی ترشدن گذرگاه های مرزی و درون سرزمینی، ظرفیت بالقوه مبسوطی برای گسترش تعرض های فرقه ای به داخل کشور فراهم خواهد کرد. اکنون نیز به علت شرایط نامناسب اقلیمی، دیده بانی و پاسداری در بسیاری نقاط کشور غیرممکن یا بسیار پرخطر است و معبر امنی برای گروه های تروریستی فراهم کرده است. با تشدید تفتیدگی سرزمین، این پاسداری غیرممکن تر و این تردد ایمن تر هم خواهد شد.»
این جامعه شناس معتقد است که خشکسالی به افزایش تنش های قومی و به خطرافتادن تمامیت ارضی می انجامد: «ایران جزو معدود کشورهای جهان است که توانسته اقوام مختلف را زیر پرچم یک هویت مشترک گرد آورد. اقوام ایرانی در گذر تاریخ همیشه به خوبی کنار هم زیسته و به عنوان یک قوم واحد میراث دار هویت مشترک ملی و ایرانی اند. اما در شرایط بحرانی تنش های قومی شدت پیدا میکنند و تبعیض های کهنه و نهادینه، این ظرفیت را دارند که اختلافات قومی را به عاملی تنش زا و ویرانگر تبدیل کنند.»
این کارشناس علوم اجتماعی، با اشاره به شکننده بودم نظام اجتماعی ایران به ویژه در استان های حاشیه و مرزی مینویسد: «دو حادثه اخیر مهاباد و گسترش ریزگردها در خوزستان، آزمونی عبرت آمیز بود برای دولت، که دریابد با وجود همزیستی مسالمت آمیز اقوام در ایران، پیوند اقلیت های قومی غیرفارس با نظام اجتماعی چقدر شکننده و آسیب پذیر است. هیچکدام از دو حادثه، ارتباط مستقیمی به قومیت مردمان ساکن در این مناطق نداشت اما آتش زیر خاکستر احساس تبعیض کهنه اقوام را به تلخی و البته خونین، سوق داد. مطالبه برقراری امنیت نسبی و هوایی برای تنفس در خوزستان، حداقل خواسته معترضان از پایتخت نشین ها بود و حتی به روشنی بیان میکردند که در گذر سالیان، محرومیتی طولانی و ناحقی و آسیب هایی جبران ناپذیر از ناحیه جنگ تحمل کرده اند. بنابراین، تشدید وضع نامساعد اقلیمی در کشور، ظرفیت تبدیل چالش های اقلیمی به تنش های قومی و پرخطر را داراست.»
خانم خزاعی، گسترش فقر را مساله مهم دیگری میداند که در نتیجه ی خشکسالی جامعه ی ایران را در برخواهد گرفت و «عزت» و «غرور ملی» را جریحه دار خواهد کرد: «بحران ها فقرا را فقیرتر و محرومیت را تشدید میکنند. همین الان هم جمعیت پرشماری از مردم ایران در شرایط اقتصادی ناگواری به سر میبرند. خشکسالی و زندگی در اقلیمی بی برگ و بار و بی کشت وکار، هم بر فقر و هم بر تعداد تنگدستان خواهد افزود. به واقع، محرومیت ناشی از تکیدگی اقلیمی و بی آب و بار بودن زمین و عدم امکان ارتزاق، همین الان هم کمی دورتر از پایتخت، در مناطقی که دارند به سختی و تلخی، خشکسالی را تجربه میکنند قابل مشاهده است. با کاهش بیشتر منابع در پی خشکسالی، چنانچه راه های معقول و عزت مندانه تری برای تامین غذا و آب اندیشیده نشوند، ملت ایران قطعا نیازمند کمک های بین المللی خواهد شد. همین الان هم تعداد قابل تاملی از شهروندان استان های محروم، مورد حمایت نهادهای بین المللی قرار دارند. گزارش های یونیسف، یونسکو و برنامه عمران سازمان ملل در ایران نمایانگر وابستگی بهداشتی و آموزشی جمعیت پرشماری از ملت ایران به کمک های بین المللی است. با گسترش خشکسالی، رشد بیکاری و خالی تر شدن خزانه ملی به علت مقابله با خشکسالی، و البته ضعف نهادهای تامین اجتماعی، دریافت کننده های کمک های حمایتی پرشمارتر خواهند شد. کمیابی منابع، در کنار چشم انداز سیاست های افزایش جمعیتی، ملت ایران را در سطحی وسیع، به مردمانی نیازمند به کمک های انسان دوستانه ملی و بین المللی در حوزه غذا، بهداشت و آموزش تبدیل خواهد کرد.»
اما بحران دیگری که این جامعه شناس به آن اشاره کرده «تضعیف اخلاق، اعتماد و کاهش سرمایه اجتماعی» است که میتواند ضربه های جبران ناپذیری به جامعه ی ایران وارد کند: «بی اخلاقی و بی حرمتی به طبیعت، یکی از عوامل فروپاشی اقلیم است، اما میتواند پیامد خشکسالی هم باشد. دلایل تحلیلی آن، به رابطه متقابل اخلاق و کمیابی منابع برمیگردد. بحران ها آشفتگی اخلاقی و رفتاری را میافزایند. زلزله های مکرر، به عنوان یکی از نمونه های بحران طبیعی در ایران، علاوه بر آنکه روح همبستگی ایرانی ها را به نمایش میگذارند، آزمون های عملی دردناکی برای سنجش اخلاق، به وقت مرارت ناشی از ویرانی و کمیابی منابع هم بوده اند. جنازه های مثله شده بمی ها، رودباری ها و منجیلی ها توسط راهزنانی که برای غارت تهمانده های زندگی به محل هجوم آوردند، یادمان تلخی است که یادآوری کند ما هم مثل سایر ملت های جهان، این ظرفیت بالقوه را داریم که هنگام کمیابی منابع به موجوداتی قسیالقلب تبدیل شویم. به علاوه، کمیابی ناشی از خشکسالی، حس نوع دوستی و اشتیاق برای کمک به یگدیگر و اعتماد را فرو میکاهد و خودمحوری را میافزاید.»
گیتی خزاعی نهایتا به نگرانیهای خود بابت افزایش خشونت و شرایط سخت شهروندان در آینده مجبور به مهاجرت شوند میپردازد.
خانم خزاعی در پایان، اظهار امیدواری میکند که ساکنان فلات ایران، با توجه به راه هایی که برای هم خوانی با تغییرات اقلیمی وجود دارد، مانع فروپاشی شوند: «اگر ساکنان فلات ایران بارها توانسته اند راه های انطباق هوشمندانه با تغییر اقلیم را بیاموزند و از مرز فروپاشی بازگردند، این بار هم بی شک خواهند توانست هم پیامدها را به حداقل برسانند و هم راه های هوشمندانه انطباق با بحران خشکسالی را عملیاتی کنند. دولت به عنوان مهمترین متولی مدیریت بر سرزمین ناگزیر است با جدیت، سخت دلی و قاطعیت فرآیند پرشتاب خشکیدن سرزمین را کند سازد و با تامل بر راهکارهای مناسب، پیامدهای پیش گفته را به حداقل برساند. البته همه چیز به یک تک مضراب بستگی دارد؛ اینکه مقابله با خشکسالی و انطباق با تغییراقلیم، باید اولویت اول دولت در حوزه سیاست و امنیت داخلی باشد.