♦ بحران کمبود آب و آدرس های غلطی که به مردم میدهند
میگویند سرانه مصرف آب ایرانیان دو برابر سرانه مصرف جهان است. یک گوگل ساده انجام بدهید تا همین ادعا را با صدها تیتر مختلف در هزاران سایت فارسی زبان مشاهده کنید. حالا اگر تبلیغات هر روزه رادیو و تلویزیون را هم به این موج اضافه کنیم، آن وقت هژمونی قاطع ادعایی را بر فضای رسانهای کشور مشاهده خواهیم کرد که طبیعتا تک تک شهروندان ناچار به پذیرش آن هستند. اما حقیقت چیز دیگری است.
از ویکیپدیا میتوانید فهرست سرانه مصرف «آب شیرین» (freshwater) کشورهای جهان را مشاهده کنید. (به انگلیسی+ و به فارسی+) ایران در این فهرست، با سالانه ۱۰۴۸ مترمکعب برای هر نفر، در بین ۱۶۹ کشور جهان، رتبه ۲۰ را به خود اختصاص داده. کشورهایی که در این فهرست سرانه بیشتری نسبت به ایران دارند به صورت نرمال قابل دسته بندی نیستند. یعنی از کشورهای عقب افتادهای همچون ترکمنستان، قزاقستان، تاجیکستان و پاکستان گرفته تا کشورهای کاملا پیشرفت های همچون آمریکا، کانادا، استرالیا و پرتغال را شامل میشوند. بدین ترتیب، آشکارا یک جای کار لنگ میزند. نمودار سرانه مصرف آب نمیتواند ملاک مناسبی برای توسعه یافتگی اقتصادی یا فرهنگی کشورها باشد. اما مشکل کار در کجاست؟
در جداول ارایه شده، سرانه آب شیرین مصرفی، از مجموع آب مصرف شده در بخش «خانگی، صنعتی و کشاورزی» محاسبه شده است که در کشورهای مختلف جهان، سهم هر یک از این بخشها متفاوت است. خیلی ساده میتوان حدس زد که در کشورهای عقب افتاده جهان، به دلیل سیستم آبیاری سنتی در بخش کشاورزی، هدررفت آب در این بخش بسیار زیاد است. دوباره به نمودار مصرف جهان باز میگردیم و این بار کشورها را بر اساس سرانه مصرف در بخش کشاورزی فهرست میکنیم:
این بار ایران در رده ۳۰ جهان قرار میگیرد اما کشورهایی که بالاتر از ما (پر مصرف تر از ما) هستند بدون استثنا کشورهای عقب افتاده جهان هستند. از سومالی، ترکمنستان، افغانستان، میانمار گرفته تا تاجیکستان و عراق و میانمار. در این فهرست، حتی یک کشور اروپایی یا آمریکایی از ایران پرمصرف تر نیست.
پس حالا پازل کمی مشخص تر میشود. آمریکا با ۱۶۰۰ مترمکعب در سال، بیش از ۵۰ درصد سرانه ایران مصرف آب دارد، اما در ایران ۹۱درصد این مصرف در بخش کشاورزی هدر میرود، در حالی که در آمریکا این عدد فقط ۴۱ درصد است و در کانادا فقط به ۱۲ درصد میرسد! در نقطه مقابل، بخش مصرف خانگی در ایران تنها ۷ درصد از کل سرانه مصرف را به خود اختصاص داده است. از این لحاظ ما جزو ۴۰ کشور پایین جهان قرار داریم! این عدد برای اتریش ۳۵درصد، سوییس ۲۴درصد، بریتانیا ۲۲درصد، کانادا ۲۰درصد، فرانسه ۱۶درصد و آمریکا ۱۳درصد است. (در عین حال برای افغانستان و پاکستان و ترکمنستان هرکدام ۲ درصد است!)
در آخرین تقسیم بندی، کشورهای جهان را بر اساس درصد آب مصرفی در بخش صنعت رده بندی میکنیم. اینجا جایی است که دقیقا فهرست پیشرفته ترین کشورهای جهان در صدر قرار میگیرد و ده کشور نخست جهان را بلژیک، فنلاند، لهستان، بلغارستان، بریتانیا، سوییس، فرانسه، کانادا، آلمان و نروژ تشکیل میدهند. آمریکا هم با ۴۶ درصد مصرف در بخش صنعت نزدیک به همین کشورها قرار دارد. طبیعتا در میان عقب افتاده ترین کشورهای جهان، افغانستان، اریتره، کامبوج و اتیوپی، صفر درصد آب خود را در بخش صنعتی مصرف میکنند.
اما نتیجه چه میشود؟
تبلیغات رسانه ای به شهروندان ایرانی فشار وارد میکند که آنها طرز استفاده صحیح از آب را بلد نیستند و با بی مبالاتی، دو برابر مصرف جهانی آب مصرف کرده و سبب خشکسالی در کشور شده اند. هرچند کسی منکر کم آبی بنیادین در منطقه ما نیست، اما پس از این عامل طبیعی، تمامی انگشت های اتهام به سوی شهروندان ایرانی اشاره رفته با این ادعای نادقیق که «مصرف آب شهروندان ایرانی دو برابر میانگین جهانی است». حالا اجازه بدهید از جداول فوق دو عدد را در هم ضرب کنیم:
یکی سرانه مصرف آب، و دیگر درصد مصرف آن در بخش خانگی است. نتیجه کار میزان مصرف آب شهروندان در بخش خانگی را به ما نشان خواهد داد که در چند نمونه انتخابی من به شرح زیر است:
کانادا: ۲۷۴ (متر مکعب، سرانه مصرف خانگی هر شهروند)
ایسلند: ۱۹۳
آمریکا: ۱۹۲
مجارستان: ۱۸۷
استرالیا: ۱۷۸
اتریش: ۱۵۶
ایتالیا: ۱۳۰
نروژ: ۱۱۹
سوئد: ۱۰۹
روسیه: ۱۰۱
فرانسه: ۸۷
سوییس: ۸۳
ایران: ۷۳!
آشکارا قابل مشاهده است که در اکثر کشورهای پیشرفته جهان، مصرف آب خانگی به مراتب بیشتر از ایران است و این در حالی است که در اکثر این کشورها، سرانه کل مصرف آب همچنان از ایران کمتر است. (به دلیل هدررفت آب ما در بخش کشاورزی) باز هم به خاطر بیاورید که در ایران تمامی آب مصرفی خانگی را آب شرب تامین میکند. این در حالی است که در اکثر کشورهای جهان، تمامی آب هایی که به منازل میرسند آب شرب نیستند و شهروندان میتوانند از آب های غیرآشامیدنی برای بسیاری از کارها نظیر شست و شو یا باغبانی استفاده کنند. خبر دیگری میگوید که اساسا ۸۴ درصد آب مصرفی شهری در ایران نیازی به تصفیه ندارد (اینجا+) و این صرفا از کوتاهی دولت است که مردم را مجبور کرده در کارهای غیرضروری از آب تصفیه شده استفاده کنند.
از طرف دیگر، دقیقا مشخص نیست که چه حجمی از آب مصرفی شهرها صرف از طریق سیستم لوله کشی فرسوده در ایران هدر میرود. یعنی ابدا تضمینی نیست که همین مقدار آبی که در ظاهر ایرانیان در بخش خانگی مصرف میکنند، به واقع توسط شهروندان مصرف شده باشد. فقط از یک منبع خبری من میتوانم بگویم که ۳۰ تا ۳۵ درصد آب شرب شهرهای ایران هدر میرود. (اینجا+) تردید نکنید که این درصد برای کشورهای پیشرفته جهان کاهش مییابد.
حرف آخر:
متاسفانه در بسیاری از این دست موارد، تبلیغات نادرست و نداشتن درک درست فعالان نسبت به ابعاد حقیقت، انگشت اتهام را به سوی نادرستی اشاره میرود. نتیجه این میشود که بحران آب کشور، که بخش اعظم آن ناشی از سیاست گزاری های غلط در بخش کشاورزی و بخش دیگرش ناشی از ضعف سیستم آبرسانی کشور است، تنها و تنها یک قربانی و قصر پیدا میکند و آن هم شهروند ایرانی است. کسانی که به واقع مصرف متعادل و حتی پایین تری نسبت به همتایان جهانی خود دارند، اما در نهایت باز هم باید در برابر شماتت های مداوم رسانه ها احساس شرم و تقصیر کنند.
دقیقن درست است. ایران زمین جای توسعه کشاورزی نیست، همان سطحی از کشاورزی که در این اقلیم، هزاران سال زیر کشت می رفته، را باید حفظ و بهینه نمود. طبیعی است که بر اساس اصل مزیت نسبی، باید دید که مزیت ما، در چیست. در پهنه ی کشور که میگردی، به اندازه ی کوه و دشت آن، کاروانسرا می بینی! گویا پیشینیان ما به روشنی به ما می گویند که مزیت ما، نه در خودکفایی در تولید محصولات کشاورزی که در تجارت است.
ایران شاهراه شرق و غرب، دروازه ی ورود اروپاییان به آسیا است. شاید صنعت ترانزیت، به تنهایی بتواند بخش زیادی از بار هزینه های اداره کشور را به دوش بکشد. همیشه به این موضوع می اندیشم که ایران می توانست به جای دوبی، لنگرگاه کسب و کار منطقه باشد.